نقاشی رومیزی با الهام از گل و مرغ قاجار
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۱۷۲۷۷
سید عبدالمجید شریفزاده با اعلام این خبر گفت: این اثر توسط مریم گشادهرو هنرمند رشته نقاشی روی پارچه به اجرا در آمده است. او هنر نقاشی روی پارچه به شیوه مقاوم سازی (باتیک) را از زمینههای هنری عمیقی دانست که ضمن داشتن پیام از لحاظ زیبایی شناسی و صورت، دارای جایگاهی والا و ظرفیت بالای کاربرد، بررسی و یادگیری است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی تصریح کرد: هنرمند باتیک باید در نحوه اجرای تکنیکهای باتیک توانمند و خلاق باشد و بداند رنگ ها، نقوش و طرحهای مختلف را در باتیک چگونه اجرا کند زیرا که از ویژگیهای مهم باتیک غوغای رنگ در آن است.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، شریف زاده خاطر نشان کرد: باتوجه به نقش حاکم در این اثر(گل و مرغ دوره قاجار) که از شاخههای نقاشی ایرانی است، بیشک حضور رنگ نقش مهمی در تولید اثر دارد که در این تجربه رنگ های قهوه ای، طلایی، سبز، زرد، نارنجی و طیف قرمز جای بیشتری برای حضور داشتند.
رئیس گروه پژوهشی هنرهای سنتی پژوهشگاه گفت: از آنجا که در دوره قاجار درون مایه گل و مرغ جنبه کاربردی در وسایل تزیینی و کاربردی داشته است، در این پروژه سعی شد انتقال گل و مرغ از جلد کتاب به پارچه و اثر هنری-کاربردی رومیزی به شیوه نقاشی باتیک اجرا و تأثیرشیوۀاجرای آن مورد مشاهده قرار گیرد.
وی در پایان درک هنر گل و مرغ در دوره قاجار و حفظ امانت در انتقال زیباییهای آن، معرفی ارزشهای هنری باتیک و توسعه آن با ارتقاء طرح گل و مرغ و تولید اثرهنری-کاربردی رومیزی با ابعاد ۱۰۵در۱۰۵ و پاسخ به نیازهای هنری، آموزشی و پژوهشی را از اهداف اجرای این طرح برشمرد.
باتیک چیست؟
باتیک به معنای چاپ مقاوم است. در این هنر، قسمت هایی از پارچه را با مادهای مقاوم که مانع از نفود رنگ به پارچه می شود، می پوشانند تا با روشی خاص نقوش دلخواه را بر روی پارچه ایجاد کنند. شروع کار نقاشی و چاپ باتیک به حدود ۲۰۰۰ سال پیش برمی گردد. یعنی زمانی که مردم قبائل جاوه (اندونزی) کشف کردند عصاره بعضی درختان از نفود رنگ به داخل پارچه جلوگیری می کند. بدین ترتیب در آغاز یک روش مقاوم ابتدایی به وجود آمد و سپس به ترتیب روش نقاشی و چاپ باتیک ایجاد شد.
پارچه های ابتدایی که از غارها یا قبور فراعنه مصر به دست آمده است و رواج هنر باتیک در میان بومیان جاوه و سوماترا موید این مدعاست که هنر نقاشی و چاپ پارچه قبل از رنگرزی به وجود آمده است. انسان آن دوره دریافته بود با گره زدن، دوختن، چین زدن، لایه و تا کردن نقاط معینی از پارچه و بعدها با پوشش بخش یا بخشهایی از پارچه با ماده مقاوم می تواند از نفوذ رنگ به داخل نقاط مورد نظر جلوگیری کند.
تاریخچه چاپ باتیک در ایران
طبق اسناد و مدارک موجود حدود ۲۵۰۰ تا ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد، ابریشم از چین به ایران راه یافته و از آنجا که جاده ابریشم، یعنی مهم ترین راه ارتباط بازرگان با بازار مصرف از ولایت (توان هوانگ در چین و به ولایت (کان سو) می آمد، از آنجا داخل ترکستان شرقی فعلی می شد و به سمرقند و بخارا می رسید و از آنجا به قزوین، زنجان و تبریز می رفت. ابریشم از مهم ترین کالاهایی بود که به صورت ترانزیت از ایران می گذشت و ایرانیان از عمده ترین خریداران ابریشم خام و فروشنده آن با قیمت دلخواه به ممالک مغرب زمین بودند.
باتیک در فرهنگ لغت، حصار و ضریح معنا شده و عوام آن را کلاغی، کلاقه ای یا کلاغهای می خوانند و در پاره ای نقاط نیز (قنوز) که معادل آذری ابریشم است تلفظ می شود و وجه تسمیه این است که چون در گذشته های دور معمولا قسمت هایی از پارچه را که قرا بود رنگ آمیزی شود به اشکال خاصی گره زده یا می دوختند و سپس مبادرت به رنگرزی می کردند. طبیعتا چون رنگ نمی توانست در قسمت های گره خورده یا دوخته شده نفوذ کند، پس از پایان عملیات رنگرزی و باز شدن گره ها و نقاط دوخته شده قسمت های گره خورده یا دوخته شده قسمتهایی که رنگ را جذب نکرده بود، حالتی نگاتیو به خود می گرفت و باز از آنجا که معمولا فقط از یک رنگ و بیشتر رنگ سیاه استفاده می شود این نقوش تصادفا حالت پر کلاغ را به ذهن تداعی می کرد.
برچسبها وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی میراث فرهنگیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی میراث فرهنگی گل و مرغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۱۷۲۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد. در دورههای مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول میکند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن میرود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.
صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیلههای ابریشم را از هم باز کرده و با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل میکند؛ از خاطراتش میگوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیلهها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیلههای نُخاله را میرشتیم، پیلههای خوب را میفروختیم.
پدر من، چهار تلانبار نوغان ( سازههای مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده میشد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تلانبار خرج یک عروسی را درمیآورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته میشد، با نردبان از تلانبار بالا میرفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرمها برگ توت میدادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس میرفتیم بالای تلانبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تلانبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تلانبار) داشتیم.
همه خواهر و برادرها از صبح زود میرفتیم برای جمع کردن و پختن پیلهها. اگر دیر میجنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ میکرد، باید سریع پیله را میانداختیم در آب جوش و نخ میگرفتیم. هرکدام خوب بود، میفروختیم و هر پیلهای که ضعیفتر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ میرشتیم. با این نخ لباس میبافتیم، چادرشب میبافتیم برای دوخت خیاطی استفاده میکردیم. خلاصه نوغانداری همهاش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »
نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار میگذار و میگوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری میگذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ میگرفتند.»
از میان باغ توت به سمت تلانبار میرویم و او شیوه نوغانداری را توضیح میدهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبهای از اداره نوغان میخریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم میکنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون میآیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع میکنیم. ۱۰ روز بعد کرمها را میآوریم روی تلانبار؛ تلانبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر میشود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.
خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ میخورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمیخورد. ما میگوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل میدهد که ما نوغاندارها میفهمیم. دوباره برگ دادن را شروع میکنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز میخورد ۴۸ساعت میخوابد. بعد از خواب سوم، روی تلانبار گیاهان کرف میریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگهای کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر میکنیم، سپس کجچینی شروع میشود و پیلهها را پخته و نخ میگیریم. قبلا تخم ژاپنی، کرهای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع میشد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین میآید. »
بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دورههای مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران میشوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا میکرد.
سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان میشود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره میشد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوبهای داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول میشود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاستهای استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان میشود.
از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز میشود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول میشوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در رشت راهاندازی میشود. این تلاشها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامههای آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»
مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری میگیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغهای توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام میشود. این روند تا دهه ۷۰ ادامه مییابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصیسازی کارخانههای ابریشم کشی، عدم حمایت از بومیسازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را میشکند.
برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغهای توتی که در سفرنامههای دوره قاجار توصیف شده، شگفتآور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان مینویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمتهای سوریه و ترکیه صادر میشود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامهاش مینویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیدهام که بهترین پارچه ابریشمی را میبافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و مینویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو میشود، عایدی فراهم میکند.»
از این دست گزارشها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر! ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید میشد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)
زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده میشد و شهرستانهای لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان لنگرود در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)
در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه میدهد و معدود نوغانداران، با تلانبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری میکنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانههای کارخانه ابریشمکشی شادروان امینالضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشمکشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعهسرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.
ساختمان مخروبه کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در شهر رشت
انتهای پیام